
تو نخواهی مرا
تو جدائی ز من به چه می مانم من
در سکوت شب سرد٬ هر چه بود با تو گذشت
مرمرین قطره باران ز چشمانم ریخت
آه ... من بستر باد و باران
لحظه ها را تو بگو
تو نخواهی مرا ٬ تو جدائی ز من
ای گهواره من
لحظه ها را تو بگو
به چه می مانم من ٬ به زمستانی سرد یا سرابی که از دور نمایان باشد
دل بیچاره من به چه دلخوش باشد؟
تو ای گهواره من ٬ تو پناهم باش
تو جدائی ز من تو نخواهی مرا
که من و تو بستر سرد خیالیم با هم ...
سلام-وقتی وبلاگت رو دیدم واقعا لذت بردم-خیلی جذابه-امیدوارم موفق باشی
سلام دوست عزیز اگر دوست داشتی به وبلاگ من یه سر بزن
سلام به دوست عزیز قدیمیه خودم...
خوبی؟ببخش که انقدر دیر بهت سر زدم...
خوب چی شد این همه وقت کجا غیبت زد؟؟؟
در هر صورت خوشحالم که دوباره اومدی...
وبلاگ شیطون بلا بعد از مدتها به روز شد و منتظر حضور گرم شماست...یه وقت نکنه نیای...فعلا بای بای
سلام به دوست عزیز و قدیمیه خودم...
بابا هیج معلومه کجایی؟؟
یه سری هم که به ما نمی زنی؟
بدو بیا که منتظرتم(چشمک)
بای بای
درود
شاد باشی عزیزم
سلام
معمولا تو وب پسرونه دخترا کامنت میذارن
این یکی هم با بقیه فرق داره